دل نویس 5
دلم می خواست درباره روز آخر سفرم بنویسم.
روزی که آسمون نمناک بود و زمین داغ داغ و دل من پر از دلهره و اضطراب...
همیشه برام وداع کردن خیلی سخت بوده، همیشه وقت وداع کردن فهمیدم که قدر لحظه های توی حرم بودن رو نفهمیدم.
حالا که برگشتم فکر می کنم هیچ دلبستگی به این شهر ندارم، خونه من جایی دور از اینجاست، آرامش من یه جایی دور از این هیاهوها برای زنده مونده.
شاید یه جایی تو مدینه نزدیک بقیع یا کوفه یا نمی دونم یه جایی به جز اینجا.
ای کاش یه روز بفهمم چرا این دلتنگیام تمومی نداره، ای کاش...
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۲ ساعت 6:6 AM توسط منیب
|