بیدار باش!!
در حریم ماه خون بار حبیب
نقل و شیرینی به کام انداختند
حرمت خون خدا برتافتند!!!
گر ز دستت رفته باشد یک عزیز
می نشینی بر سر خوان لذیذ؟!
پس کجا رفت آن جوان مردی چرا؟
رنگ غیرت باختیم اندر عزا
وه که عقل و هوش ما بر باد رفت
چون نزاکت چون شرف بر باد رفت
وه که گر در بین مردم سر کشی
پهلوانان دروغین در کشی
خلق را پرسی چرا اینان شدند
پهلوانان و اساطیران شدند
این که آنان از کدامین کشورند
از چه رو در بین مردم برترند؟!!
وای از این مردم فریبان دغل
وای از این کم بخردان بی مثل
وه که کوروش ها و رستم ها ببین
تازگی در صحبت مردم چنین
بر سر دست و زبان افتاده اند
شهره شهر و فلک افتاده اند
وای بر ما از فریب روبهان
فکر و تدبیر همان زرتشتیان
کین نژاد و رنگ را بر رخ کشند
اوج انسانیتم بر گل کشند
من نگویم کوروشم محبوب نیست
لیک می گویم که حق محجوب نیست
حق اگر حق باشد اینجا هر کجا
می شتابم سویش اینجا هر کجا
گر علی را مقتدایم ساختم
پرچم عباس را افراشتم
گویمت در بین عالم با چراغ
روز روشن ها بگرد اندر سراغ
گر که بالاتر بدیدی از علی
او که سرمد بود از هر دلبری
روی گردان از چنین اسطوره ای
وارهان گنج صداقت گوشه ای...