طولانیه ولی بخونید ارزشش رو داره:
معاویه
در سال عام الجماعه فرمانی عمومی برای کارگزارانش در تمام اطراف بلاد
اسلام- از هند تا آفریقا- نوشت و ارسال کرد که د آن امده بود:" هرکس که
چیزی در فضیلت ابوتراب و خاندانش روایت کند، خونش هدر است، مالش حرمت
ندارد، و از حوزه حفاظت حکومت بیرون خواهد شد. پس از این فرمان مردم کوفه
که در مکتب امیرالمومنین پرورش یافته و با محبت حضرت آشنا بودند بیشتر از
دیگران زجر کشیدند که درمیانشان میثم تمارها، صعصة بن صوحان ها، حجر بن عدی
ها و عدی بن حاتم ها بودند که با ولایت امیرالمومنین زیستند و از دنیا
رفتند. سختی و شدت این اعلامیه را ان ها به دوش کشیدند و زندان و شکنجه و
قتل و غارت را به تن خریدند.
باردوم
معاویه فرمانی صادر کرد:
که شهادت هیچ یک از شیعیان علی و خاندانش را نپذیرند( تا چندی پیش نیز در
بعضی کشورها شهادت افراد شیعه پذیرفه نمی شد و اینها از نظر حکومت از عدالت
ساقط بودند)
معاویه نوشت: انچه از دوستداران عثمان و علاقه مندان ولی
از آن کسان که در روایاتی فضلیت او نقل می کنند شناسایی کرده به خود نزدیک
سازید، اکرامشان نمایید، و آنچه در فضیلت عثمان نقل می کنند برای من
بنویسیدد و نام پدر و خاندانش را ثبت نمایید.
به این سبب هرکس روایتی از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در فضایل عثمان نقل می کرد به صورت یک سند دولتی در می امد و به دربار خلافت اموی ارسال می شد.
فرمان سوم
سپس
فرمان دیگری صادر شد که حدیث در مورد عثمان زیاد شده و در تمام شهرها و
بلاد اسلام منتشر شده، مردم را دعوت کنید که در فضایل صحابه و خلفای اول
نقل حدیث نمایند و هیچ روایتی که مردم در مورد ابوتراب نقل کرده اند
نگذارید مگر آنکه نقیض آن را در مورد صحابه برای من بیاورید. زیرا این کار
برای من محبوب تر است و دلایل ابوتراب و شیعیانش را بشتر می شکند و از
مناقب عثمان برای آن ها سخت تر است.
به دنبال این فرمان اخباری فراوان
از فضایل صحابه به دروغ جعل شد. تا جایی که به منابر بلاد اسلام راه یافت و
به معلمان مکتب خانه ها رسید و آنها به بچه های خردسال و نوجوان آموختند.
تا آنجا که این روایات جعلی را چون قرآن کریم پذیرا شدند....
برگرفته از کتاب نقش ائمه در احیای دین/ علامه سید مرتضی عسکری