ماء معینم!

خرمالوهای شیرین من هنوز نرسیده اند...

من دست دراز کردم برای چیدن اولینش اما..خدایمان که میخواست شیرینی نصیب انتظارم شود،

پیام صبوری داد....

من هنوز نشسته ام و انتظار و امیدی به خدای عزوجل دارم که وجودم را از شوق لبریز می کند..

این سکون و آرامش و امید و رضا را هم خود نصیبم کرده اید...


شکرا یا صاحبی!



عجل الله تعالی فی فرجک الشریف...