در مجلسی پس از آنکه دو منافق از نسب خود از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرسیدند و خداوند آن منافقان را خار کرد.

امیرالمومنین علیه السلام برخاست و عرض کرد:یارسول الله نسب مرا بیان کن که من کیستم تا مردم نزدیکی مرا با تو بدانند

فرمود:ای علی من و تو از دو ستون نور که از زیر عرش معلق بودند خلق شدیم.آن دو نور مشغول تقدیس خداوند بودند دو هزار سال قبل از آنکه خداوند مخلوقات را خلق کند.

سپس خداوند از آن دوستون نور دو نطفه سفید در هم پیچیده خلق کرد. بعد آن دو نطفه را از صلبهای بزرگوار به رحم های پاکیزه و پاک منتقل کرد. سپس نصف آن را در صلب عبدالله و نصف دیگر را در صلب ابوطالب قرارد داد. پس جزئی منم و جزئی تو هستی. و این قول خداوند عزوجل است که می فرماید: 

" و هو الذی خلق من الماء بشرا فجعله نسبا و صهرا و کان ربک قدیرا" یعنی: "اوست که از آب بشری خلق کرد و آن را بصورت خویشاوندی و دامادی قرار داد و پروردگار تو قادر بود" سوره فرقان/54


اسرار آل محمد/سلیم بن قیس

رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم:
ای علی، تو از من و من از توام. گوشت تو با گوشت من و خون تو با خون من مخلوط شده است.
تو سبب بین خدا و خلق او بعد از من هستی. هرکس ولایت تو را انکار کند رابطه ای که بین او و خداوند است قطع می شود و به درجات پایین می رود.
ای علی، شناخته نشد خداوند جز با من و سپس به وسیله ی تو. هرکس ولایت تو را انکار کند ربوبیت پروردگار را انکار کرده است.

اسرار آل محمد/سلیم بن قیس هلالی

حج کعبه


 

دنیای بی‌امام به پایان رسیده است

از قلب كعبه قبله ایمان رسیده است

از آسمان حقیقت قرآن رسیده است

شأن نزول سوره «انسان» رسیده است

 

وقتش رسیده تا به تن قبله جان دهند

در قاب كعبه وجه خدا را نشان دهند

 

روزی كه مكه بوی خدای احد گرفت

حتی صنم به سجده دم یا صمد گرفت

دست خدا ز دست خدا تا سند گرفت

خانه ز نام صاحب خانه مدد گرفت

 

از سمت مستجار، حرم سینه چاك كرد

كوری چشم هرچه صنم سینه چاك كرد

 

وقتی به عشق، قلب حرم اعتراف كرد

وقتی علی به خانه خود اعتكاف كرد

وقتی خدا جمال خودش را مطاف كرد

كعبه سه روز دور سر او طواف كرد

 

حاجی شده است كعبه و سنت شكسته است

با جامه‌ی سیاه خود احرام بسته است

 

از باغ عرش رایحه نوبر آمده‌ست

خورشید عدل از دل كعبه بر آمده‌ست

از بیشه‌زار شیر شجاعت در آمده‌ست

حسن خدای عزوجل حیدر آمده‌ست

 

جانِ جهان همین كه از آن جلوه جان گرفت

حسنش «به اتفاق ملاحت جهان گرفت»

 

ای منتهای آرزو، ای ابتدای ما!

ای منتهی به كوچه‌ی تو ردّ پای ما!

ای بانی دعای سریع ‌الرّضای ما!

پیر پیمبران، پدری كن برای ما!

 

لطف تو بوده شامل ما از قدیم‌ها

دستی بكش به روی سر ما یتیم‌ها

 

پشت تو جز مقابل یكتا دو تا نشد

تیر تو جز به جانب شیطان رها نشد

حق با تو بود و لحظه‌ای از تو جدا نشد

خاك تو هر كسی كه نشد توتیانشد

 

ای شاه حُسن!‌ با تو «گدا معتبر شود»

آری! «به یمن لطف شما خاك زر شود»

 

ای ذوق حسن مطلع و حسن ختام ما!

شیرینی اذان و اقامه به كام ما!

تا هست مُهر مِهر تو بر روی نام ما

«ثبت است بر جریده‌ی عالم دوام ما»

 

این حرف‌های آخر شعر است و خواندنی است

 پای تو هر کسی که نماند نماندنی است




وبلاگ از فیض گل/ محسن عرب خالقی

یا امیرالمؤمنین روحی فداک!

هزار نکته ی باریک تر ز مو اینجاست

                                              بدون عشق تو بی شک صراط می لرزد!

یا امیرالمؤمنین روحی فداک

جمعیت زیادی دور حضرت علی حلقه زده بودند. مرد وارد مسجد شد و درفرصتی مناسب پرسید: یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟

علی در پاسخ گفت:علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال وثروت میراث قارون و فرعون و هامان وشداد.مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد.

در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همان‌طور که ایستاده بود بلافاصله پرسید: اباالحسن! سؤالی دارم، می‌توانم بپرسم؟ امام در پاسخ آن مرد گفت:بپرس! مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟

امام فرمود:علم بهتر است؛زیرا علم تو را حفظ می‌کند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی.نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همان‌‌جا که ایستاده بود نشست.

در همین حال سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد، و امام در پاسخش فرمود:علم بهتر است؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است،ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار!

هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد. او در حالی که کنار دوستانش  می‌نشست، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید: یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟حضرت‌علی در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم می‌شود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی برآن افزوده می‌شود.

نوبت پنجمین نفر بود. او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد. حضرت‌ علی در پاسخ به او فرمودند علم بهتر است؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل می‌دانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می‌کنند.

با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه کردند. یکی از میان جمعیت گفت: حتماً این هم می‌خواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت! کسانی که صدایش را شنیده بودند، پوزخندی زدند. مرد، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد: یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟ امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد. مرد ساکت شد. همهمه‌ای در میان مردم افتاد؛ چه خبر است امروز! چرا همه یک سؤال را می‌پرسند؟ نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت‌ علی و گاهی به تازه‌واردها دوخته می‌شد. در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت ‌علی وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود، پرسید: یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟ امام دستش را به علامت سکوت بالا برد و فرمودندعلم بهتر است؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه می‌شود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد.

مرد آرام از جا برخاست و کنار دوستانش نشست؛ آنگاه آهسته رو به دوستانش کرد و گفت: بیهوده نبود که پیامبر فرمود: من شهر علم هستم و علی هم درِ آن! هرچه از او بپرسیم، جوابی در آستین دارد، بهتر است تا بیش از این مضحکه مردم نشده‌ایم، به دیگران بگوییم، نیایند! مردی که کنار دستش نشسته بود، گفت: از کجا معلوم! شاید این چندتای باقیمانده را نتواند پاسخ دهد، آن‌وقت در میان مردم رسوا می‌شود و ما به مقصود خود می‌رسیم! مردی که آن طرف‌تر نشسته بود، گفت: اگر پاسخ دهد چه؟ حتماً آن‌وقت این ما هستیم که رسوای مردم شده‌ایم! مرد با همان آرامش قلبی گفت: دوستان چه شده است، به این زودی جا زدید! مگر قرارمان یادتان رفته؟ ما باید خلاف گفته‌های پیامبر را به مردم ثابت کنیم.

در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید، که امام در پاسخش فرمود علم بهتر است؛ برای اینکه مال و ثروت فقط تا هنگام مرگ با صاحبش می‌ماند، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است. سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمی‌گفت. همه از پاسخ‌‌های امام شگفت‌زده شده بودند که…نهمین نفر وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید:

یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟ امام در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود: علم بهتر است؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می‌کند، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان می‌شود. نگاه‌های متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را می‌کشیدند. در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد. او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبه‌رو چشم دوخت. مردم که فکر نمی‌کردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سرهایشان را برگرداندند، که در این هنگام مرد پرسید: یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟ نگاه‌های متعجب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای علی مردم به خود آمدند: علم بهتر است؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعای خدایی می‌کنند، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضعندفریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود. سؤال کنندگان، آرام و بی‌صدا از میان جمعیت برخاستند. هنگامی‌که آنان مسجد را ترک می‌کردند،

 صدای امام را شنیدند که می‌گفت: اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من می‌پرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی می‌دادم.

منبع: کشکول بحرانی، ج۱، ص۲۷٫ به نقل از امام علی‌بن‌ابی‌طالب، ص



به به 

الحق و الانصاف که امام و امیر من نمونه ی دیگر نداشته

به فدای امیری که باب شهر علم است

روحی فداک یا امیرالمومنین حیدر


مولایم علی علیه السلام-3

رسول الله(صلى الله علیه وآله و سلم):

أَلا وَ مَنْ ماتَ عَلى حُبِّ آلِ محمّد (صلى الله علیه وآله و سلم) ماتَ تائِباً


آگاه باشید! هر کس با محبت آل محمّد(صلى الله علیه وآله و سلم) از دنیا رود، با توبه از دنیا رفته



منبع شیعه بحارالانوار و..

منبع اهل سنت زمخشرى در کشاف نقل کرده که فخر رازی و قرطبى نیز، در تفسیرشان از او اقتباس کرده اند



مولایم علی علیه السلام-2

رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم
مَنْ ماتَ عَلى حُبِّ آلِ محمّد ماتَ شَهِیْداً
.هر کس با محبت آل محمّد(صلى الله علیه وآله) بمیرد، شهید از دنیا رفته


منبع شیعه بحارالانوار و..

منبع اهل سنت زمخشرى در کشاف نقل کرده که فخر رازی و قرطبى نیز، در تفسیرشان از او اقتباس کرده اند


علی علیه السلام از زبان پیامبر اکرم ص از منابع اهل سنت-1


علی را جز خدا و نبی(ص) نشناختند


راستی این اعجوبه کون کیست که همه در شناخت او در مانده‏اند، عدّه‏ای او را تا سر حدّ خدایی بالا برده‏اند، و عدّه‏ای حتی در بندگی او شک دارند که: در مسجد کوفه شهیدش کردند. گفتند مگر اهل نماز است علی؟! و آن که او را حقیقتاً شناخت خدای او و رسول خدایش بود.


پیامبر اعظم(ص) خطاب به علی(ع) فرمود: «یا علی ما عرف اللّه حق معرفته غیری و غیرک و ما عرفک حق معرفتک غیر اللّه و غیری؛(1) ای علی! خداوند متعال را نشناخت به حقیقت شناختش جز من و تو، و تو را نشناخت آن گونه که حق شناخت توست، جز خدا و من.»


و در جای دیگر فرمود: «یا علی لایعرف اللّه تعالی الّا انا و انت و لایعرفنی الّا اللّه و انت و لا یعرفک الّا اللّه و انا؛(2) ای علی! خدا را نشناخت جز من و تو، و مرا نشناخت جز خدا و تو و تو را نشناخت مگر خدا و من.»



منبع سایت فطرت



1- مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 268.


2- محمد تقی مجلسی، روضةالمتقین، ج 13، ص 273.