به مناسبت ضریح جدید

       

       

      هر چند در توازن قسمت طلا شدم            قدری نداشتم ز شما پر بها شدم.

      شکر خدا که کعبه ی اهل ولا شدم            شکر خدا که زایر کرببلا شدم

      رد کرده ام ز سر چه نشیب وفرازها

      با کوله بار حاجت و راز و نیاز ها

      من آمدم که قبله ی دلها کنی مرا     شبهای جمعه زائر زهرا کنی مرا

      شیدای قد قاسم رعنا کنی مرا          مجنون قامت گل لیلا کنی مرا

      من تازه مفتخر به غلامیتان شدم

      من تازه آستانه ی باغ جنان شدم

      زیبایی و برای تو زیبا ترین شدم           حالا که در کنار تن تو قرین شدم

      هرکس که دید لایق صد افرین شدم        زیباتر از جنان و بهشت برین شدم

      از صد بهار هم خوش آب و رنگ تر

      پایین پایت از همه جایم قشنگتر

      من که شدم مدارو مطاف ستاره ها    با این همه نوشته و نقش و نگاره ها

      درمن به کار رفته بسی گوشواره ها    دارم ز گوشواره برایت اشاره ها

      همراه گوشواره ی گلدخترت حسین

      باید که خواند روضه ی انگشترت حسین

      آورده ام دخیل دعا را برای تو        آورده ام وفا و صفا را برای تو

      با هرنگاه امید شفا را برای تو         آورده ام سلام رضا را برای تو

      من هم دخیل مشهد موسی الرضا شدم

      حالا  ضریح  و زائر کرببلا شدم

      شاید که در هجوم نظر بشکنم شبی        درروضه ی لب ودهنت خون کنم لبی

      یا  در حرارت بدن تو کنم  تبی            با اشک زائرتو کنم  ذکر یا ربی 

      اینجا بهشت را به تماشا نشسته ام

       اینجا  ظهور را به تمنا  نشسته ام

      شکرخدا که صاحب فخر و سعادتم         احرام بسته کعبه برای زیارتم

      هرشب به اهلبیت تو عرض ارادتم        من هم به دور قبر تو غرق عبادتم

      شکرخدا که ذوالکرم و فضل میشوم

      همسایه ی ضریح اباالفضل میشوم

       

       


      برگرفته از وبلاگ زیبای خلوت عباسیه

جامعه، ضریح، نماد

پرداختن به موضوع نمادها در هر کشور و قوم و مذهبی امری مرسوم است. نمادهای ملی، نمادهای مذهبی و احترام و عرقی که مردمان برای آن‌ها قائل‌اند سبب شده است که هزینه کردن برای آن‌ها رایج و جاری باشد.

هر نمادی که در راستای "شعائر الهی" باشد مورد احترام و اعتبار است.

موضوع امام و امامت در تشیع به عنوان یک اصل لاینفک از دین محسوب می‌شود. هر نماد -شرعی - که منجر به توجه به موضوعیت امام و توجه و یادآوری امام و امامت گردد به عنوان شعائر الهی محسوب خواهد شد. از این رو شیعیان در پرداختن به این مهم از هیچ هزینه و حتی جان دادند فروگذار نمی‌کنند.

ساختن بارگاه و مسجد بر سر قبور ائمه و انبیاء علیهم السلام از جمله‌ی این شعائر است و تلاش برای هرچه باشکوه‌تر کردن آنان، تلاش برای این مهم تلقی خواهد شد.

و خداوند فرمود:



 رستش و پرستيدن و عبادت هر فرد یا چيزي، يعني آن‌كه معتقدي آن فرد يا چيز تو را خلق كرده، و يا اين‌كه به موازات خداوند و يا مستقل از خداوند داراي قدرت و توان است.

خداوكيلي كدام‌يك از آنان كه دور ضريح مي‌چرخند و ابراز احساسات مي‌كنند و تبرك مي‌جويند، ضريح را مي‌پرستند؟ كدام‌يك از اين همه زائر معتقدند كه امام رضا عليه السلامخالق و خداي اوست؟

اگر كسي سخني در باب خدا بودن امام حسين عليه السلام نمود و مانند آن حرفي زد قطعاً از دايره‌ي تشيع خارج شده است. حرف او را پاي شيعيان نگذاريد. اما زيارت و تبرك به ضريح به‌معناي پرستيدن و عبادت سنگ و آهن و يا پرستيدن امام يا امام‌زاده نيست.

تبرک جستن از اجسام شرک نیست و جای‌گاه خودش را دارد. همان‌گونه چشمان حضرت یقوب علیه السلام به پیراهن حضرت یوسف علیه السلام شفا یافت.

بهتر است با نگاه منطقي و وجداني به موضوع نگاه كنيم و زود دهان مبارك را باز نكنيم و هرچه از دهانمان درآمد را نثار اين و آن نكنيم. اين زبان سرخ تهمت‌هايي مي‌زند كه از آنان بايد به‌خدا پناه برد.

 


کاروان یا چیزی شبیه کاروان از شهرهای مختلف گذر کرد تا ضریح تازه ساخته شده‌ی حرم امام حسین علیه السلام را به کشور عراق تحویل بدهد و تا امروز طبق اخبار قرار است در عراق نیز چنین شود و البته خدا کند آن‌جا (انفجاری) اتفاقی نیافتد.

البته موضوع سخن کوتاه ما در چرایی چنین حرکتی است. چه لزومی دارد شهر به شهر این ضریح را بچرخانیم و مردم را دور آن جمع کنیم و مراسم بگیریم؟

 سؤال را با سؤال جواب می‌دهیم:

مگر چه اشکالی دارد؟ 

مگر این‌همه مردمی که پای این ضریح یاد امام حسین علیه السلام را زنده کردند خطایی مرتکب شدند؟ 

اگر قرار بود استوانه کوروش را هم با همین عزت و احترام در شهرهای ایران بچرخانند و اتفاقاً مردم هم استقبال می‌کردند بازهم این همه اعتراض انجام می‌شد؟ آیا این‌کار به عنوان یک احیاگری ملی مورد تحسین قرار نمی‌گرفت؟ لطفاً در پاسخ به این سؤال تعصب قبیله‌ای فارس و عرب را کنار بگذارید.

اگر شما چنین کاری را کلاه‌برداری تلقی می‌کنید، یعنی این‌همه مردمی که پای این ضریح عزاداری کردند هم کلاه‌بردار خواهند بود؟

دامنه‌ی سؤالاتی که در پاسخ به آن سؤال اول بیان شد، بیش از این است اما ذهن نویسنده بی‌مقدارتر از همه‌ی آنان است.


یک ضریح و این‌همه حرف و حدیث

بهتر نبود به‌جاي اين ضريح يك مدرسه مي‌ساختيم، بعد براي بچه‌هاي فلان مدرسه بخاري مي‌خريديم، سپس مي‌رفتيم سراغ بيماران سرطاني و بعد هم سري به شيرخوارگاه‌ها مي‌زديم و خلاصه بااین پول بخش زیادی از مشکلات جامعه را حل می‌کردیم؟

اين‌ها حرف‌هايي است كه اين روز‌ها زياد مي‌شنويم. در خلال انتقال ضريح جديد حضرت سيدالشهدا عليه السلامبحث‌هايي از اين قبيل به‌وجود آمده است كه مي‌طلبد پيرامون آن چند نكته‌اي بيان شود.

در ابتدا فرض ما این است که همه‌ی کسانی که سخنان بالا را می‌گویند، نه عنادی با امام حسین علیه السلام دارند و نه مشکلی با اصل زیارت کردن. ضمن این‌که این موضوع از ابعاد مختلف قابل بررسی است که ما تنها به یکی بسنده می‌کنیم.

 

سري به پاساژ علاءاتقاطع حافظ و جمهوري در همين تهران خودمان بزنيم. لازم نيست شم اقتصادي داشته باشيد، همين كه كمي اهل حساب و كتاب باشيد كفايت مي‌كند. حجم پولي كه بابت موبايل‌هاي لوكس- و نه ضروري- جابه‌جا مي‌شود سرسام آور است. اين نشان مي‌دهد بخشي زيادي از مردم ما دغدغه‌اي دارند به‌نام موبايل لوكس. موبايل لوکس همیشه و هر روز تکرار می‌شود اما ماجرای ضریح پرهزینه این‌طور نیست. برای سازه‌ی ضریح جدید حرم امام حسین علیه السلام عمری چندین و چند ساله(شاید یک قرن) پیش‌بینی شده‌است.

اگر دوروبرتان را بگرديد حتما در ميان دوستانتان كساني هستند كه در كار لوازم آرايش مشغول تجارت هستند (توجه داشته باشيد كه نمي‌خواهيم به سبك صداوسيما از آب گل‌آلود ماهي بگيريم) از آن‌ها در مورد حجم خريد لوازم آرايش سؤالاتی بپرسيد. و بعد با کمک یک ماشین حساب ساده ببینید فقط با 10 درصد از این ارقام چقدر آدم فقیر را می‌توان سامان داد.



يك روز برويد سراغ باغ‌هاي اطراف تهران. از لواسان گرفته تا اطراف پارک چيتگر. بپرسيد هزينه يك شب عروسي آن‌چناني چقدر است؟ راستي حتماً بپرسيد كه مشتري زياد است يا كم؟ و با یک حساب سرانگشتی ببینید اگر قرار باشد آن‌ افراد عروسی ساده‌تری بگیرند و مابقی چندین برابری آن بریز و بپاش را صرف ازدواج فقرا کنند پقدر آمار ازدواج در همین تهران بالا خواهد رفت


اگر نتوانستيد بنك‌داران طلا را كه پيدا كنيد، برويد در بازار بزرگ و ببينيد كه مردم چه عطش سيري ناپذيري براي تغيير و تعويض طلا و جواهر دارند. دریافتن اطلاعات حجم مبادلات کمی سخت است اما آن‌ها که از دور -حتی - دستی بر آتش دارند خواهند دانست که این عطش چه طوفانی به‌پا کرده است. و بخشی از این طوفان می‌تواند مشکل بیماران فقیر را برای همیشه حل کند.

خلاصه‌ی کلام: نه برادر من! مشكل ما يك ضريح نيست. و فقر ما دراثر ساختن بارگاه به‌وجو نيامده است. وگرنه نه‌تنها ساختن و پرداختن به نماها و نمادها در تمام دنيا امري مرسوم و جاري است، بلکه مردمان اقوام به این امور احترام می‌گذارند.


گاهی می‌شود که آدم دوست دارد سوار ماشین خیال‌بافی بشود و تا آخرین خط تخیل تخته‌گاز برود تا بلکه کمی از زمان را دور از این دود روزگار و فغان مشکلات و اضطراب لحظه‌ها، برای خودش باشد.

حالا من رسیده‌ام این‌جا که خیابان‌هایش چراغانی است و دیوارهایش پر از تابلو و آدم‌هایش که انگار یک‌جوری شده‌اند.

برخی دل‌شان شور می‌زند و عده‌ای در چشم‌شان کارخانه‌ی برق شوق افتتاح کرده‌اند.

خلاصه غوغایی است. همه منتظراند ببینند چه می‌شود. و من هم در خیال‌ام نتوانستم بفهمم راستی حالا چه می‌شود؟!

زود از خیال‌ام برگشتم پشت میزم و دوباره گرفتاری‌ها و تشویش‌ها. حالا دارم فکر می‌کنم ای‌کاش در همان خیال‌ام خانه‌ای کرایه می‌کردم و می‌ماندم و یا ای‌کاش خیال‌ام به نزد من می‌آمد و می‌گفت: خیال نیست پسر جان! مولای تو ظهور کرده‌است...



برگرفته از وبلاگ بسیار خوب من هم شیعه هستم

الا و لعنة الله علی القوم الظالمین


ابد والله یا زهرا ما ننسی حسینا
سوگند به خدا ای زهرا! ما هرگز حسین را فراموش نمی کنیم...
محرم و صفر ماه بالیدن با نالیدن از ظلم است
بساط آموزه است از آموزگار حقیقی عشق
تمرین گریستن است برای خوب نگریستن
منتظران واقعی بدانند که
حسین را منتظرانش نکشتند

"حسین علیه السلام کشته پیمان سقیفه بود"

اعوذ بالله من کرب و بلا...

فریاد یا محمدا

حسین ع رسید به کربلا

بی گریه بر تو هرکه نفس می کشد دمی

انگار زندگی خود از دست داده است

یا حسین!

همچون رعیت تو کسی سر بلند نیست

ذاتا غلام عشق تو ارباب زاده است

پیشواز محرم

  دارد دوباره ماه محرم می آید و
این سینه ها عجیب لبالب شرر شده
با دست و جان غرق گناه آمدم ولی
با گریه بر غمت ز ازل پاک تر شده
آن اشک های نیمه شب یاس مصطفی
حالا برای شیعه تو بال و پر شده
پیچیده در زمین و زمان شور مرثیه
خیر النسا دوباره ز جنت خبر شده
باز این چه شورش است که مهدی فاطمه
با هر نفس تمام دلش شعله ور شده
باز این چه ماتمی است که فریاد یا حسین
پیچیده در تمامی دنیای کر شده
گریه برای آل نبی ارث مادریست
کین گونه در دو چشم پر آبم ثمر شده
در مجلس عزای تو روزی دل رسید
از این جهت دوباره نمک گیر تر شده
یک روز داغ کوچه و یک روز نیزه ها
یک روز هم ز داغ زن بی پسر شده
یک روز داغ خیمه و یک روز داغ طشت
یک روز داغ کودک خون بر جگر شده
یک روز داغ سیلی و یک روز سوز آب
یک روز داغ دختر دست بر کمر شده
آقا برای گفتن این یک حلال کن
ای وای از خیام بدون سپر شده...
دیگر برای زینب تو روز چون شب است
از آن زمان که عمر زمین بی تو سر شده
دیگر برای کودک تو آب مرثیه است
از لحظه ای که آل علی بی قمر شده
آقا به یمن توست قلم گرم گشته است
هرم نگاه گرم شما کارگر شده
روزی کربلای من اما دوباره ماند
این حسرت ضریح دگر دردسر شده
آقا دعا کنید و راهی مان کنید
در خواب دیده ام شب ما هم سحر شده
تا کی ز داغ گنبد تو ناله سر کنیم؟                                               
تا کی زحسرت حرمت دیده تر کنیم؟


زائر   1391/8/15

تقدیم به بانو رباب سلام الله علیها

بعد از تو قلب من به جز از پیچ و تاب نیست

زردی که رنگ چهره ی چون ماهتاب نیست!

مادر فدات وه که شیرین زبان شدی

شیرین تر از عسل که به جز یک سراب نیست

از برق روشنی گلوی سپید تو

فهمیده ام سوال پدر بی جواب نیست

خود را مزن به آب و به آتش عزیز من

رحمی برای جان پر از التهاب نیست

از سوز تشنگی به دو چشمت نرفت خواب

شاید که قلب هیچ زنی چون  رباب نیست

هی لای لای و خواهش آرام بودنت

پاسخ برای کودک تشنه که خواب نیست!

گفته عمو که آب به لب هات می رسد

دشمن که در حد پسر بوتراب نیست!

**     **         **

دارد پدر به درب حرم می رسد ولی

یعنی چه شد که در نگهش غیر آب نیست؟!...

"دارد بساط زندگی ام جمع می شود"

وقتی که غیر اشک به رخ آقتاب نیست....

مولای من! حسین من! آقا درنگ کن

لختی بگریمش که جز اشکم گلاب نیست...


زائر 27/ 6/ 1391

این شب ها هر شبش قشنگ اند...
یک شب، شب حضرت ارباب
یک شب، شب حضرت سقا
یک شب، شب سید الساجدین

عیدیمان دست شماست بانو
السلام علیک یا فاطمة الزهرا

دست به دامان شمائیم یا ام البنین

یا حسین!

امشب برای عرض حاجت به خانه علمدارتان می آیم
چه بارعامی بدهند حضرت سقا !....


یا حسین!

بوی مهر کربلا
خوش بو ترین عطر جهان است...

هفته مون رو با نامشون آغاز کنیم:


بعداز تو آفتاب بدردی نمی خورد

شبهای ماهتاب بدردی نمیخورد

 

وقتی تو تشنه ماندی از آنروز تا ابد...

دجله

فرات

آب 

به دردی نمیخورد

گاهی به دوش جدو گهی روی نیزه ها

دنیا به این حساب بدردی نمی خورد

سنگت زدند تاکه خدا اجرشان دهد

زاندم دگر ثواب بدردی  نمیخورد

.................

 

اللهم ارزقنا کربلا


صلی الله علیک یا ابا عبدالله و علی المستشهدین بین یدیک و رحمة الله و برکاته

روزمیلادش هم قلب به درد میاد.....

مامان و باباش چه شوقی داشتن این روز از تولدش...

..

علی جانم مادر فدای لبخندت....

چه گلوی نازکی داری بابا........


علی اصغر ِ رباب..

 دخیل قنداقه علی جانِ امام حسین (ع)... *

......


میلادش مبارک********



 * دل آرام