ابری که در بیابان، بر تشنه ای ببارد

اگر حاصل تمام چند ساعتی رو که پای صحبت استاد نشستم فقط همین یک حدیث بود

باز هم بیش از اونی که فکر کنم می ارزید


امیرالمومنین علیه السلام:

کسی که برای خود و نفسش کرامت قائل باشد، شهوتش در نظرش پایین می آید، ارزش شما بهشت است، به هیچ بهای دیگری خود را نفروشید.

بحارالانوار- ج75- 13- تتمه باب15

نفرین کبوتران بر قاتلان امام حسین علیه السلام

داود بن فرقد می گوید: در خانه امام صادق علیه السلام نشسته بودم، چشمم به کبوتری افتاد که مشغول خواندن بود و زیاد می خواند، امام به من نگاهی کرد و فرمود:

ای داود! آیا می دانی که این پرنده چه می گوید؟ عرض کردم: فدایت شوم، نمی دانم.

قال علیه السلام: تدعو علی قتلة الحسین بن علی علیهما السلام فاتخذوه فی منازلکم.

فرمود: قاتلان حسین به علی علیهما السلام را نفرین می کند، او را در منازلتان نگهداری کنید.


ترجمه کامل الزیارات، ص 315/ برگرفته از کتاب راهنمای مصور سفر زیارتی عراق

مصلحت های آفرینش در بیان توحیدی امام صادق علیه السلام-بخش اول

امام صادق علیه السلام در حدیث مفصلی ضمن تشریع خلقت بدن انسان و مصالح موجود در تکوین آن ها خطاب به یکی از اصحابشان می فرمایند:

ای مفضل! ما از ذکر خلقت انسان آغاز می کنیم. پس سعی کن از آن عبرت بگیری.

1- مراحل رشد قبل از تولد:

ابتدا در مورد مراحلی بحث می کنیم که جنین در رحم مادر به ترتیب طی می کند و جنین در این حال در سه دنیای تاریک به سر می برد. تاریکی شکم، تاریکی رحم و تاریکی مشیمه ( بچه دان) جایی که نه برای او هیچ راهی جهت طلب غذا وجود دارد و نه توانایی دفع هرگونه آسیب و صدمه ای را دارد. جنین نه قادر به کسب منفعتی برای خود است و نه می تواند ضرر و زیانی را از خود دور کند و تنها از راه خون حیض است که تغذیه وی به او می رسد. همانطور که نبات و گیاه هم از آب تغذیه می کنند. جنین همچنین از آن خون تغذیه می کند تا اینکه خلقتش کامل گردد، بدنش محکم شود و پوستش به اندازه کافی استحکام یابد تا بتواند در معرض مستقیم هوا قرار گیرد و چشمش برای رو به رو شدن با روشنایی آمادگی یابد. در این هنگام است که درد زائیدن به سراغ مادرش می آید و او را به شدت دردمند و ناراحت می سازد و به او فشار می آورد تا اینکه متولد شود.

2- تغذیه و رشد نوزاد:

چون به دنیا آمد، آن خونی که کودک از مادرش تغذیه می کرد حال به سمت سینه های مادرش رفته و طعم و مزه و رنگش تغییر می یابد و به شکل غذای دیگری پدیدار می شود که مطمئنا خیلی بیشتر از آن خون، با وضعیت و مزاج کودک سازگاری دارد.

این شیر او را به هنگام نیاز تامین می کند. حتما دیدی که بچه وقتی به دنیا می آید زبان و لب هایش را تکان می دهد، در واقع او به این وسیله شیر مادر را طلب می کند. او سینه های مادرش را همچون ظرف ها و مشک های آویخته می بیند که نیاز او را برطرف می کنند. کودک مادامیکه بدنش ضعیف و شکننده است، امعا و احشایش هنوز استحکام کافی را نیافته و عضلاتش نرمند، همواره از شیر مادرش تغذیه می کند تا اینکه توان حرکت بیابد و احتیاج به غذایی مقوی داشته باشد که بدنش را محکم و قوی گرداند. در همین زمان است که دندان های آسیا جوانه می زند و او می تواند غذا را بجود و فرو بردن غذا برایش نرم و آسان می شود.

3- تغییرات ظاهری در سن بلوغ:

وضع به همین منوال است تا اینکه کودک به سن بلوغ برسد و چون بالغ شد و مذکر بود، مو در صورتش پدیدار می شود و این علامت ذکور بودن است. دیگر او مردی است که از حدود کودکی و شبیه زنان بودن خارج شده و قوی و قدرتمند گردیده است. اما اگر کودک مونث باشد به هنگام بلوغ همچنان چهره اش عاری از مو باقی می ماند تا زیبایی و طراوت را برای او به جای گذارد و بدین وسیله مایه ی تحریک مردان باشد. چرا که تداوم نسل ها بقای آن ها به همین بستگی دارد.

ای مفضل! خوب دقت کن و به مراحل و حالات مختلفی که انسان طی می کند توجه نما! به نظر تو آیا در این مراحل احتمال اهمال می رود؟ هیچ فکر کرده ای که اگر هنگامی که جنین در رحم مادر است، خون به آن نرسد، خشک می شود و از بین می رود همانطور که گیاه در اثر از دست دادن آب خشک می گردد؟

اگر درد زایمان، به هنگام کامل شدن و استحکام به سراغ مادر نیاید و او را دردمند نسازد آیا کودک در رحم مادر همچون زنده به گوران زیر خاک، باقی نخواهد ماند؟

و اگر به هنگام به دنیا آمدن، شیر مادر با مذاق وی سازگار نباشد یا غذایی به او داده شود که با سیستم بدن او همخوانی ندارد و شایسته ی بدن او نیست آیا از گرسنگی نخواهد مرد؟ یا اگر دندان هایش به موقع بیرون نزند، آیا جویدن و فروبردن غذا برایش غیرممکن نخواهد شد؟ اصلا آیا این مسئله منجر نمی شود که او بر عادت شیر خوردن باقی بماند و بدنش محکم و قوی نشود و آماده ی کار و حرکت نگردد؟ در این صورت آیا مادر مجبور نخواهد بود که تربیت دیگر فرزندانش را کنار گذارد و پیوسته مشغول رسیدگی به او باشد؟

اگر در زمان مشخص و معین موی بر صورتش پدیدار نشود آیا به همان شکل کودکان و زنان باقی نخواهد ماند آن وقت دیگر اثری از جلال و وقار مردانه را می شود در او سراغ گرفت؟

در این لحظه مفضل گفت: ای مولای من! من کسی را دیده ا که با اینکه به سن بلوغ و بزرگ سالی رسیده است اما بر همان حالت خود باقی مانده و مویی بر چهره اش نروئیده است. امام فرمودند: این نتیجه عمل خودشان است و آن چه دست هایشان زا پیش کرده است که خداوند نسبت به بندگانش هیچ ظلمی را روا نمی دارد.

4- نادانی و جهل نوزاد

سپس ادامه دادند: اگر کودک به شکل انسانی فهمیده و عاقل متولد می شد، به هنگام تولد با حالتی از انکار و ناباوری به این دنیا می نگریست و هنگامی که با دنیایی از ناشناخته ها و نادیده ها روبرو می شود از انواع مختلف تصویرهای این عالم و حیوانات و  پرندگان گرفته تا چیزهای دیگری که لحظه به لحظه با آن ها مواجه می شود، همه و همه موجبات سرگردانی و حیرانی او را فراهم می آورد.

دقت کن! انسان عاقلی که او را از شهری به شهر دیگر می برند و به شهر غریبی تبعید می کنند، مانند شیدایی سرگردان می ماند که در فراگیری زبان و کلام و پذیرفتن آداب آن دیار، به کندی پیش می رود. اما یک کودک که درست همین موقعیت را دارد اما هنوز به بلوغ عقلی نرسیده، قدرت فراگیری بیشتری دارد و زودتر همه چیز را یاد می گیرد. اگر بچه عاقل متولد می شد و خودش را می دید که توسط دیگران حمل می شود و شیر می خورد، در کهنه پیچیده شده و در گهواره  پوشانده شده است، احساس خواری و نقصان می کرد چرا که او از طرفی به خاطر ضعف بدنی و نرم بودن اعضایش به هنگام تولد از این کارها بی نیاز نیست و از طرف دیگر با داشتن چنین احساسی دیگر از آن شیرینی ها و دلنشینی هایی که در کودکان وجود دارد، در او دیده نمی شد. به خاطر همین است که او نادان و غافل از دنیا و اهل آن، و با همان ذهن کوچک و ضعیف و شناخت ناچیز با اشیاء پیرامون خود، مواجه می شود. بعد کم کم و آهسته آهسته و مرحله به مرحله بر شناخت وی افزوده می گردد تا اینکه با اشیاء انس می گیرد و به تمرین و ممارست می پردازد و همینطور ادامه می دهد تا از مرحله تأمل و حیرانی در مقابل اشیاء خارج شده خود دست به دخل و تصرف می زند و با عقل و تدبیرش به سمت کسب معاش حرکت می کند و به طرف عبرت آموزی، اطاعت از فرامین، سهو و فراموشی، غفلت و معصیت و سایر مسائل پیش می رود. اگر او کامل العقل و مستقل متولد می شد، حلاوت تربیت فرزندان و آنچه تقدیر برای والدین رقم زده که همان رسیدگی به کار فرزند و عمل مطابق با مصحلت اوست، همه از بین می رفت. از طرفی تکالیفی که تربیت، ادای آن ها را از جانب فرزندان اقتضا می کرد دیگر وجود نداشت.

آن وقت دیگر فرزندان با پدران و مادرانشان انس و الفت نداشتند و پدران نیز احساس آشنایی و الفت با فرزندانشان نمی نمودند چرا که فرزندان از تربیت و محافظت والدینشان بی نیاز بودند و به هنگام تولد از آنان فاصله گرفته و از گرد آن ها متفرق می شدند. در این صورت یک مرد، قادر به شناخت پدر و مادرش نبود و از نکاح با مادر و خواهر و دیگر محارمش امتناع نمی کرد چون آن ها را نمی شناخت.  کمترین قباحتی که در صورت تحقق این فرضیه وجود داشت- که نمی توان آن را کمترین شمرد که باید آن را زشت ترین، عظیم ترین و فجیع ترین قباحت به شمار آورد- این بود که اگر نوزاد به هنگام خروج از شکم مادر عاقل بود چشمش به چیزی می افتاد که بر او نه روا بود و نه نیکو که از مادر، چنین چیزی ببیند.

می بینی که چطور هر چیزی از این خلقت در غایت راستی و درستی در جای خود قرار گرفته است و نه تنها عاری از هرگونه اشتباه و غلط بوده بلکه دقیق و با شکوه است؟

5- گریه کردن کودکان

ای مفضل! سود و منفعتی در گریستن برای کودکان نهفته است که تو باید آن را بشناسی. بدان که در اشک های کودکان رطوبتی است که اگر در بدن او باقی بماند، حوادثی عظیم و بیماری هایی خطرناک مانند از دست دادن بینایی و غیره را موجب و می شود. این گریه است که آن رطوبت را از سرهای کودکان خارج و سرازیر می کند و سلامتی بدن و سلامتی بینائیشان را به دنبال دارد. آیا حقیقت این نیست که بهره بردن کودک از این گریه روا و به جاست و حال ان که والدینش این مطلب را نمی دانند و در تقلا و کوششند تا او را دائما ساکت کنند و سعی دارند تا با جلب رضایت او مانع از گریستنش شوند؛ آن ها نمی دانند که گریه به صلاح او بوده و عاقبت خوشی برایش دارد.

به همین ترتیب دربسیاری از چیزها، منافعی نهفته است که آنان که با اهمال سخن می گویند از آن بی خبرند و اگر می دانستند، هیچ گاه حکم نمی کردند که هیچ سودی در آن ها نیست؛ این از جهل و بی اطلاعی آن ها از علت این پدیده ها سرچشمه می گیرد. اما همه ی آن مطالبی که انکار کنندگان و جاهلان نیم دانند و دانایان و عارفان بدان واقفند و بسیاری از آن چیزهایی که علم و دانش مخلوقات از شناخت آن قاصر است، همه و همه در گستره ی علم پروردگاری  که قداست و پاکیش بی انتها  ونامش اعلاست، می گنجد. 



منبع: بحارالانوار- ج 3- ص 57

یاعلی

قالَ رسول الله(ص):

اِنَّ الله تعالي جَعَلَ لِاَخي عَلِيٍّ فَضائِلَ لاتُحْصي كثرَةً فمن ذَكَرَ فَضيلةً مِن فضائلِهِ مُقِرًّا بها ، غَفَرَ اللهَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ و ما تَاَخَّر ، و مَن كَتَبَ فضيلةً مِن فضائلِهِ ، لَم تَزَلِ الملائكةُ تستغفِرلَهُ ما بَقِيَ لِتِلکَ الکتابةٍ رَسْمٌ و مَن اِسْتَمَعَ الي فَضيلَةٍ مِن فضائلِهِ ، غَفَرَالله لَهُ الذُّنوبَ التَّي اَكتَسَبها بِالاِستماعِ ، و مَن نَظَرَ اِلي كتابٍ مِن فضائلِهِ غَفَرَ الله لَهُ الذُّنوب التَّي اَكتَسَبها بِالنَّظَرِ ثُمَّ قال: النظر الي وجه اميرالمومنين علي بن ابيطالب عبادةٌ و ذكرُهُ عبادةٌ و لا يقبَلُ الله ايمان عبد الا بولايتِهِ و البرائَةِ مِن اعدائِهِ.

خداوند براي برادرم علي(ع) ، فضائل بی‌شماری قرار داده است كه اگر كسي از روي ، اعتقاد يكي از آن فضائل را بيان نمايد ، خداوند گناهان گذشته و آينده او را می‌بخشد ، اگر كسي يكي از آن فضائل را بنويسد ، تا هنگامي كه آن نوشته باقي است ، ملائكه براي او استغفار می‌کنند و اگر كسي يكي از فضائل آن حضرت را استماع نمايد خداوند همه آن گناهاني را كه از راه گوش انجام داده است می‌بخشد ، و اگر كسي به نوشته اي درباره فضائل علي(ع) نگاه كند ، خداوند از تمامي گناهاني كه از راه چشم كسب كرده است در می‌گذرد. سپس فرمود: نگاه كردن به چهره اميرالمومنين علي بن ابيطالب(ع) عبادت و ياد كردن او عبادت است و ايمان كسي جز با دوستي او و بيزاري جستن از دشمنان او پذيرفته نمی‌شود.

(اخطب الخطباء خوارزمي در کتاب مناقب ص19 و ص252 ، محمّد بن یوسف کنجی شافعی در کفایة ص124 ، ابن حُجر مكّي در الصواعق المُحرقه ص75 ، ابن کثیر در کتاب البدایة و النهایة ج7 ص357 ، متقي هندي در كنز العُمّال ج6 ص152 ، حاكم نيشابوري در المستدرك الصحيحين ج3 ص141 ، محمد حموئی شافعی در فرائد السمطين ج1 باب37)



سایت اولی الامر

حظ معنوی!

قَالَ الصَّادِقُ عَلَيهِ السَّلامُ:
رَحِمَ اللهُ شِيعَتَنَا ، أَنَّهُمْ أُوذُوا فِينَا، وَ لَمْ نُؤْذِ فِيهِمْ ،
شِيعَتُنَا مِنَّا، قَدْ خُلِقُوا مِنْ فَاضِلِ طِينَتِنَا، وَ عُجِنُوا بِمَاءِ وِلايَتِنَا،
رَضُوا بِنَا أَئِمَّةً، وَ رَضِينَا بِهِمْ شِيعَةً،
يُصِيبُهُمْ مُصَابُنَا، وَ تُبْكِيهِمْ أوْصَابُنَا، وَ يَحْزُنُهُمْ حُزْنُنَا، وَ يَسُرُّهُمْ سُرُورُنَا،
وَ نَحْنُ أَيْضاً نَتَأَلَّمُ لِتَأَلُّمِهِمْ، وَ نَطَّلِعُ عَلَى أَحْوَالِهِمْ،
فَهُمْ مَعَنَا، لا يُفَارِقُونَنَا وَ لا نُفَارِقُهُمْ، لأَنَّ مَرْجِعَ الْعَبْدِ إلَى سَيِّدِهِ وَ مُعَوَّلَهُ عَلَى مَوْلاهُ ،
فَهُمْ يَهْجُرُونَ مَنْ عَادَانَا ، وَ يَجْهَرُونَ بِمَدْحِ مَنْ وَالانَا ، وَ يُبَاعِدُونَ مَنْ آذَانَا.
اللَّهُمَّ أَحْيِ شِيعَتَنَا فِي دَوْلَتِنَا، وَ أَبْقِهِمْ فِي مُلْكِنَا،
اللّهُمَّ، إنَّ شِیعَتَنا مِنَّا وَمُضَافِینَ إلَیْنَا،
فَمَنْ ذَکَرَ مُصَابَنَا وَ بَکَی لأَجْلِنا أوْ تَبَاکَی إِستَحْیَ اللهُ أَنْ یُعَذِّبَهُ بِالنَّارِ


حضرت صادق علیه السلام فرمود:
خدا شیعیان ما را رحمت كند، آنها در راه ما اذيت شدند، و ما در راه ايشان اذيت نشديم.
شيعيان ما از ما هستند و از زیادی گل ما آفريده شده‌اند، و با آب ولايت ما عجین شده‌اند.
آنها از این که ما ائمّه آنها هستیم راضی هستند، و ما نیز از این که آنها شیعه ما هستند، راضی هستيم.
مصايب ما به آنها می‌رسد و دردهاي ما ايشان را می‌گرياند. اندوه ما آنان را اندوهگين، و شادی ما ايشان را شاد می‌كند.
ما نیز از دردهایی که به آنان وارد می شود دردمند می شویم، و از احوال آنها خبر داریم.
ايشان با ما هستند، از ما جدا نمی‌شوند و ما هم از آنها جدا نمی‌شويم، زيرا برگشت بنده به سوي آقای اوست، و اعتماد و تكيه‌ گاه او مولای اوست.
ايشان از كساني كه با ما دشمنی می‌كنند، بیزاری می جویند؛ و آشکارا دوستان ما را مدح می کنند، و هر کس ما را آزار دهد، او را دور می کنند.
خدايا شيعيان ما را در دولت ما زنده كن، و آنان را در دوره پادشاهی ما باقي بدار.
خدايا شيعيان ما از ما هستند و به ما پيوسته‌اند.
پس هر كس مصائب ما را ياد كند و به خاطر ما گريه كند، خداوند متعال شرم می كند او را با آتش عذاب نمايد.

در مجلسی پس از آنکه دو منافق از نسب خود از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرسیدند و خداوند آن منافقان را خار کرد.

امیرالمومنین علیه السلام برخاست و عرض کرد:یارسول الله نسب مرا بیان کن که من کیستم تا مردم نزدیکی مرا با تو بدانند

فرمود:ای علی من و تو از دو ستون نور که از زیر عرش معلق بودند خلق شدیم.آن دو نور مشغول تقدیس خداوند بودند دو هزار سال قبل از آنکه خداوند مخلوقات را خلق کند.

سپس خداوند از آن دوستون نور دو نطفه سفید در هم پیچیده خلق کرد. بعد آن دو نطفه را از صلبهای بزرگوار به رحم های پاکیزه و پاک منتقل کرد. سپس نصف آن را در صلب عبدالله و نصف دیگر را در صلب ابوطالب قرارد داد. پس جزئی منم و جزئی تو هستی. و این قول خداوند عزوجل است که می فرماید: 

" و هو الذی خلق من الماء بشرا فجعله نسبا و صهرا و کان ربک قدیرا" یعنی: "اوست که از آب بشری خلق کرد و آن را بصورت خویشاوندی و دامادی قرار داد و پروردگار تو قادر بود" سوره فرقان/54


اسرار آل محمد/سلیم بن قیس

قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم:

ان اليتيم اذا بكى اهتز له العرش...

رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم:
ای علی، تو از من و من از توام. گوشت تو با گوشت من و خون تو با خون من مخلوط شده است.
تو سبب بین خدا و خلق او بعد از من هستی. هرکس ولایت تو را انکار کند رابطه ای که بین او و خداوند است قطع می شود و به درجات پایین می رود.
ای علی، شناخته نشد خداوند جز با من و سپس به وسیله ی تو. هرکس ولایت تو را انکار کند ربوبیت پروردگار را انکار کرده است.

اسرار آل محمد/سلیم بن قیس هلالی

برای ماء معینم-68

 ماء معینم!

فهمیده ام که چقدر کم درباره فرزندان امامانم می دانم!

و با همین کم چقدر دوستشان دارم...

به لطف دوستان و با دستان عنایت شما امسال میلاد حضرت علی اکبر، کمی بیشتر از ایشان شنیدم

فهمیدم که :

"امام رضاعلیه السلام فرمودند :هجده جوان هاشمی بودند که خدا مثل و مانندی ونظیری برایشان خلق نفرمود .یکی آنها قمربنی هاشم ودیگری علی اکبراست دیگری پسر مسلم ابن عقیل و پسران دیگر امیرالمومنین و... اما دربین آنها علی اکبر چون خورشیدی میدرخشید و آن هفده جوان هاشمی دیگر خاک پای اورا توتیای چشمانشان میکردند " 1


فهمیدم که:


 "او را از افراد «نارالقری» (آتش روشن‏کن قریه‏ها) می‏خواندند، این از آن جهت بود که: شبهای تاریک در بیابان، آتش برمی‏افروخت، تا اگر درمانده و بینوایی راه را گم کرده و در بیابان سرگردان است، بسوی نور آتش بیاید و مهمان او شود

و در میان اهل‏بیت علیه‏السلام هیچ کسی به این کار نسبت داده نمی‏شد " 2


فهمیدم که:


 "علامهه مجلسي (ره) نقل مي كند: آن حضرت به هر جانب روي مي آورد گروهي را به خاك هلاكت مي افكند، «بقدري از آن لشكر كشت كه از كثرت كشته به شيون آمدند، و روايت شده؛ علي اكبر با آنكه تشنه بود 120نفر را كشت آنگاه نزد پدر بازگشت. دوباره به ميدان آمد و آنقدر جنگيد تا كشته ها به دويست نفر رسيد»." 3



چقدر دوست دارم این شهزاده ی ارباب را



مولای مهربانم!

به حق علی اکبر ارباب

به حق محبتی که اباعبدالله به این جوان بی مانند داشتند

امسال روزی همه ی شیعیانتان - و من...- کربلا کنید



التماس دعا 

یاعلی



 1: از وبلاگ تنهایی خورشید

 2:فرسان الهیجاء، به نقل از ابوالفرج اصفهانی/ از وبلاگ تنهایی خورشید

 3: منتهی الامال 375/1  / از وبلاگ شبه پیمبر

لبخند رضایتت مرا کافی است

بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا نور الله الذی یهتدی به المهتدون

در خدمت امام رضا علیه السلام نشسته بود و مشغول گفتگو با حضرت بود که جمعی از اهل بصره برای ورود و دیدار ایشان اذن خواستند. امام به یونس دستور دادند که به پستوی خانه برود و تا به او اجازه نداده اند بیرون نیاید.
دقایقی از حضور میهمانان گذشت و صحبت به یونس و فعالیت های او رسید. هر کدام تا توانستند از یونس بدگویی و گلایه کردند که او بر ضد شما فعالیت دارد و افکارش انحرافی است و ... . در پاسخ آن ها امام تنها سر به زیر انداختند و سکوت نمودند...
یونس همه را می شنید اما اجازه نداشت تا بیرون بیاید. قطرات اشک بر صورتش نشست و زانوانش را در بغل گرفت. چه باید می کرد؟؟؟
مدتی گذشت و میهمانان مرخص شدند. امام یونس را صدا زدند تا بیرون بیاید. یونس با چشمانی قرمز و صورتی اشک آلود وارد شد. بغض گلویش را گرفته بود...

امام نگاه پر رافتشان را بر چهره ی غمزده ی یونس دوختند. نگاهی که انگار آب بود بر دل آتش زده اش... و در همان حال فرمودند: سبب گریه ات چیست؟
سوال امام یونس را به هق هق انداخت. آقا دیدید چه ها پشت سرم گفتند و مرا بی جهت متهم ساختند؟ من ... من هر چه کرده ام به نیت دفاع از حریم شما بوده است
...
امام فرمودند: یونس اگر در یک دست مقداری گِل باشد و در دست دیگر مرواریدی سپید و همه بگویند آن قطعه گِل مروارید است آیا تو سخنشان را می پذیری؟ 

یونس گفت: نه آقا. من به چشم خود مروارید را می بینم. چگونه چنین حرفی را باور کنم؟

فرمودند: تو هم همین طوری یونس! هنگامی که بر مسیر درست باشی و امام‌ت از تو راضی باشد،حرف مردم به تو ضرری نمی رساند



لبخند رضایت امام برای تو کافی ست...

از بحار الانوار ج2، ص 66، باب 13
 
*****

به تکرار تمام قطره های باران به لبخند رضایتت محتاجم پدر!


در پناه صاحب الزمان

----------------------------------------------
و أكثروا الدّعاء بتعجيل الفرج فإنّ ذلك فرجكم‏ 





+ با تشکر از یک دوست که این مطلب را برای من ایمیل کردند


برای ماء معینم-66

ماء معینم!

امروز در راه مسیر که بودم به عادت همیشگی اشعار مرتبت با شما را می شنیدم- که واقعا با همه ی وجودم لذت می برم از شنیدن درباره ی شما خاندان...

اما.. حس کردم چقدر دور شده ام از آن زمان که با شنیدن شاید همین اشعار، اشک از گوشه ی چشمانم سرازیز می شد...

و چقدر دلتنگ آن شبی هستم که زیر آسمان باز هم همین شعر را می شنیدم و به ستاره های شب می نگریستم و به درختان

و به این می اندیشیدم که همه این ها به یمن وجود شماست، و ستاره ها اگر زیبایی دارند وام دار طاووس بهشتیانند و لابد همین صداهای شنیدنی و ناشنیدنی شب هم تسبیح موجودات است خدایمان را...


دلم برای آن روزها و تپش های قلب و چشمان پر از شوق تنگ شده...


آقا جانم!

از خودتان می خواهم که محبتتان را در دلم روز افزون نمایید و از دریای کرامت بی حد و حصرتان مرا هم بهره ای بچشانید...

مرا توفیق خدمتگزاری آستانتان دهید و هم مطالعه درباره خودتان...


و در آخر مرا مصداق این حدیث مولایم بفرمایید

غیبت عین مشاهده...


التماس دعا

دعاگویتانم 

یاعلی


امام سجاد عليه السلام فرمودند:
 آنگاه غيبت ولى خدا طولانى خواهد شد؛
او دوازدهمين از اوصياى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و ائمه پس از اوست.
اى ابا خالد! مردم زمان غيبت آن امام كه معتقد به امامت و منتظر ظهور او هستند
از مردم هر زمانى برترند..
زيرا خداى تعالى عقل و فهم و معرفتى به آنها عطا فرموده است كه
غيبت نزد آنان به منزله مشاهده است
و آنان را در آن زمان به مانند مجاهدين پيش روى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم
كه با شمشير به جهاد برخاسته ‏اند قرار داده است.

سوالات صعصعه از امام علی(ع) در علت افضل بودن حضرت از انبیا’

1-اخبرنی انت افضل ام آدم؟

حضرت فرمودند: تزکیة المرة لنفسه قبیح....زشت است که مرد از خودش تعریف کند

ولکن از باب " واما بنعمة ربک فحدث" میگویم : انا افضل من آدم

برای آدم همه قسم وسایل رحمت و راحت و نعمت در بهشت فراهم بود فقط از یک شجره ی گندم منع گردید و او منتهی نشد و از آن شجره منهیه خورد و از بهشت و جوار رحمت حق خارج شد...

ولی خداوند مرا از خوردن گندم منع ننمود من به میل و اراده ی خود چون دنیا را قابل توجه نمیدانستم از گندم نخوردم...

(کرامت و فضیلت شخص در نزد خدا به زهد و ورع و تقوی است..)

2-انت افضل ام نوح؟

حضرت فرمودند: انا افضل من نوح...

نوح قوم خود را دعوت کرد به سوی خدا ولی آنها اطاعت نکردند به علاوه اذیت و آزار بسیار به آن بزرگوار رسانیدند تا درباره ی آنها نفرین کرد: " رب لانذر علی الارض من الکافرین دیارا"

اما من بعد از حضرت رسول(ص) با آنهمه صدمات و اذیت های بسیار فراوانی که از این امت دیدم ابدا درباره ی آنها نفرین نکردم و کاملا صبر نمودم...

(کنایه از اینکه : اقرب خلق به سوی خدا کسی است که صبرش بر بلا بیشتر باشد...)

3-انت افضل ام ابراهیم؟

حضرت فرمودند: انا افضل من ابراهیم...

ابراهیم عرض کرد : " رب ارنی کیف تحی الموتی؟ قال اولم تومن؟ قال بلی ولکن لیطمئن قلبی"

ولی ایمان من به جائی رسید که گفتم : "لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا "

(علو درجه ی شخص به مقام یقین او می باشد که واجد مقام حق الیقین شود...)

4-انت افضل ام موسی؟

حضرت فرمودند: انا افضل من موسی...

وقتی خداوند او را مامور کرد به دعوت فرعون که به مصر برود عرض کرد:

رب انی قتلت منهم نفسا فاخاف ان یقتلون و اخی هارون هو افصح منی لسانا فارسله معی ردا یصدقنی انی اخاف ان یکذبون...

اما من وقتی رسول اکرم(ص) از جانب خدا مرا مامور کرد که در مکه ی معظمه بالای کعبه بروم و آیات اول سوره ی برائت را بر کفار قریش قرائت نمایم با آنکه کمتر کسی بود که برادر یا پدر یا عم یا خال و یا یکی از نزدیکانش (کفار) به دست من کشته نشده باشد با اینهمه هیچ خوف نکردم اطاعت امر نموده تنها رفتم و ماموریت خود را انجام دادم آیات سوره ی برائت را بر آنها خواندم و مراجعت نمودم...

(فضیلت شخص با توکل به خداست.هرکس توکلش بیشتر است فضیلت او بیشتر است.حضرت موسی اتکاء به برادرش نمود ولی امیرالمومنین(ع) توکل کامل به خدا و اعتماد به کرم و لطف خداوند نمود...)

5-انت افضل ام عیسی؟

حضرت فرمودند: انا افضل من عیسی...

پس از آنکه مریم به واسطه ی دمیدن جبرئیل در گریبان او به قدرت خدا حامله شد همین که موقع وضع حمل رسید وحی شد به مریم... اخرجی عن البیت فان هذه بیت العباد لا بیت الولاد !!

لذا او از بیت المقدس بیرون رفت و در میان صحرا پای نخل خشکیده ای عیسی را به دنیا آورد...

اما من-وقتی مادرم فاطمه بنت اسد(س) را درد زائیدن گرفت در حالتی که وسط مسجدالحرام بود به صاحب کعبه متمسک شد و عرض کرد:

الهی به حق این خانه و به حق آن کسی که این خانه را بنا کرده درد زائیدن را بر من آسان گردان...
همان ساعت دیوار خانه شکافته شد مادرم فاطمه را با ندای غیبی دعوت به داخل خانه نمود که :
یا فاطمه ! ادخلی البیت...

(در مرتبه اول شرف مرد به حسب و نسب و طاهریت مولد است هرکه روح و نفس او پاکیزه است او افضل است...)
 

حقا که اگر صبح تا شب خداوند را به خاطر این نعمت بزرگی که به ما اعطاء کرده(پذیرش ولایتعلی بن ابی طالب(ع) و عشق به او) شکر و سپاس گوییم مطمئنا کم است...
 


 *أنا وَ جَميعَ مَن فَوقَ التُّراب*

*فَداءُ تُراب نَعلِ ابي التُراب*


برگرفته از وبلاگ شبه پیمبر


کتاب شب های پیشاور از مرحوم سلطان الواعظین (رحمه الله) ....

دوستي اهل بيت پيامبر (ع)

 
زمخشري که از اعاظم مفسرين اهل سنت است در تفسير  کشاف خود چنين گويد:
 
أنها لما نزلت «قل لا اسئلکم عليه اجرا الا المودة في القربي» قيل يا رسول الله من قرابتک هولاء الذين وجبت علينا مودتهم؟ قال: علي و فاطمة و ابناهما: و قال صلي الله عليه و آله يعني رسول‏ الله:
 

«من مات علي حب آل محمد مات شهيدا،

الا و من مات علي حب آل محمد مات مغفورا له،

الا و من مات علي حب آل محمد مات تائبا،

الا و من مات علي حب آل محمد مات مستکمل الايمان،

الا و من مات علي حب آل محمد بشره ملک الموت بالجنة ثم منکر و نکير،

الا و من مات علي حب آل محمد يزف الي الجنة کما تزف العروس الي بيت زوجها،

الا و من مات علي حب آل محمد فتح له في قبره بابان الي الجنة،

الا و من مات علي حب آل محمد جعل الله قبره مزار ملائکته الرحمة،

الا و من مات علي حب آل محمد مات علي السنة و الجماعة،

الا و من مات علي بغض آل محمد جاء يوم القيامة مکتوب بين عينيه آيس من رحمة الله،

الا و من مات علي بغض آل محمد مات کافرا،

الا و من مات علي بغض آل محمد لم يشم رائحة الجنة».

یا امیرالمؤمنین روحی فداک

جمعیت زیادی دور حضرت علی حلقه زده بودند. مرد وارد مسجد شد و درفرصتی مناسب پرسید: یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟

علی در پاسخ گفت:علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال وثروت میراث قارون و فرعون و هامان وشداد.مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد.

در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همان‌طور که ایستاده بود بلافاصله پرسید: اباالحسن! سؤالی دارم، می‌توانم بپرسم؟ امام در پاسخ آن مرد گفت:بپرس! مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟

امام فرمود:علم بهتر است؛زیرا علم تو را حفظ می‌کند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی.نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همان‌‌جا که ایستاده بود نشست.

در همین حال سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد، و امام در پاسخش فرمود:علم بهتر است؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است،ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار!

هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد. او در حالی که کنار دوستانش  می‌نشست، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید: یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟حضرت‌علی در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم می‌شود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی برآن افزوده می‌شود.

نوبت پنجمین نفر بود. او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد. حضرت‌ علی در پاسخ به او فرمودند علم بهتر است؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل می‌دانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می‌کنند.

با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه کردند. یکی از میان جمعیت گفت: حتماً این هم می‌خواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت! کسانی که صدایش را شنیده بودند، پوزخندی زدند. مرد، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد: یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟ امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد. مرد ساکت شد. همهمه‌ای در میان مردم افتاد؛ چه خبر است امروز! چرا همه یک سؤال را می‌پرسند؟ نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت‌ علی و گاهی به تازه‌واردها دوخته می‌شد. در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت ‌علی وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود، پرسید: یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟ امام دستش را به علامت سکوت بالا برد و فرمودندعلم بهتر است؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه می‌شود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد.

مرد آرام از جا برخاست و کنار دوستانش نشست؛ آنگاه آهسته رو به دوستانش کرد و گفت: بیهوده نبود که پیامبر فرمود: من شهر علم هستم و علی هم درِ آن! هرچه از او بپرسیم، جوابی در آستین دارد، بهتر است تا بیش از این مضحکه مردم نشده‌ایم، به دیگران بگوییم، نیایند! مردی که کنار دستش نشسته بود، گفت: از کجا معلوم! شاید این چندتای باقیمانده را نتواند پاسخ دهد، آن‌وقت در میان مردم رسوا می‌شود و ما به مقصود خود می‌رسیم! مردی که آن طرف‌تر نشسته بود، گفت: اگر پاسخ دهد چه؟ حتماً آن‌وقت این ما هستیم که رسوای مردم شده‌ایم! مرد با همان آرامش قلبی گفت: دوستان چه شده است، به این زودی جا زدید! مگر قرارمان یادتان رفته؟ ما باید خلاف گفته‌های پیامبر را به مردم ثابت کنیم.

در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید، که امام در پاسخش فرمود علم بهتر است؛ برای اینکه مال و ثروت فقط تا هنگام مرگ با صاحبش می‌ماند، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است. سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمی‌گفت. همه از پاسخ‌‌های امام شگفت‌زده شده بودند که…نهمین نفر وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید:

یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟ امام در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود: علم بهتر است؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می‌کند، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان می‌شود. نگاه‌های متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را می‌کشیدند. در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد. او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبه‌رو چشم دوخت. مردم که فکر نمی‌کردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سرهایشان را برگرداندند، که در این هنگام مرد پرسید: یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟ نگاه‌های متعجب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای علی مردم به خود آمدند: علم بهتر است؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعای خدایی می‌کنند، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضعندفریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود. سؤال کنندگان، آرام و بی‌صدا از میان جمعیت برخاستند. هنگامی‌که آنان مسجد را ترک می‌کردند،

 صدای امام را شنیدند که می‌گفت: اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من می‌پرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی می‌دادم.

منبع: کشکول بحرانی، ج۱، ص۲۷٫ به نقل از امام علی‌بن‌ابی‌طالب، ص



به به 

الحق و الانصاف که امام و امیر من نمونه ی دیگر نداشته

به فدای امیری که باب شهر علم است

روحی فداک یا امیرالمومنین حیدر


خدا کند که بیایی  

و الیل اذا عسعس.والصبح اذا تنفس

قسم به شب تار هنگامی که روی تاریک گرداند.و قسم به صبح روشن وقتی که دم زند.

در تفسیر عیاشی از امام صادق(ع) نقل شده که

 غرض از صبح روشن،فرزند ما حضرت مهدی(عج)میباشد....


از حاجی

برای ماء معینم-51

ماء معینم!

باخودم می گویم مگر نمی خواستی با تو حرف بزنند؟

بیا این هم حرف!

مگر نمی گفتی تنها یک جمله به من بگویید که آرام شوم؟

بیا این هم جمله!

مگر نمی گفتی بگویید به من بگویید چه کنم؟

بیا این هم راه کار!


"در کاری که وقتش نرسیده عجله نکن.."

عجله نکن..

عجله نکن..

عجله نکن!



یاریم کنید مولای مهربانم

خداوند یار و نگهبانتان

برای ماء معینم-49

ماء معینم!

این روزها مدام حدیثی جلوی چشمانم می آید:

امیرالمومنین علی علیه السلام:
از عجله در كارهايي كه وقتش نرسيده،
يا سهل انگاري در اموري كه انجامش ممكن شده،

يا لجبازي در چيزي كه نامعلوم است،
يا سستي در آنچه كه روشن است بر حذر باش...


برای من اما عجله در کارهایی که وقتش نرسیده و سهل انگاری در اموری که انجامش ممکن شده،

شاید بیش از همه ی موارد باشد...

منی که برای تعجیل در کارم بارها بی تابی کرده ام

بارها به شدت گریسته ام

بارها قلبم خسته ام را به نظاره نشسته ام....


و بارها برای همین تعجیل در کارهایی که توفیقم عنایت نموده اید سهل انگار بوده ام..

و انگار این سخن پدرتان - و مولا و امیرمان- در ورای قرن ها برای من است...

منی که هنوز که هنوز است........


یا صاحب الزمان!

می دانم بد کرده ام.. هرچند همه ی تقصیرات برای من نبود- روح و ظرف من آنقدر ها بزرگ نیست...

اما شما ای بهترین آقای دنیا

ای مهربان ترین پدر انسان ها

این محبوب ترین عزیز من

شمائید و تنها شمائید که هم می توانید ظرف عمیق ترم عنایت کنید و هم توفیقی بیش از بیش 

مرحمت نمایید و هم گره از کارم بگشایید...

چرا که به یقین می دانم

به یمنه رزق الوری....


چشم به راه محبت بی نهاییتان


دعاگوی فرجتان

التماس دعا

یاعلی

هشدار!

امام صادق علیه السلام می فرماید :

" اوحی الله الی النبی من الانبیاء ان قل لقومک : لا تلبسوا لباس اعدائی و لا تشاکلوا بما شاکل اعدائی فتکونوا اعدائی کما هم اعدائی ؛

خداوند به یکی از پیامبران وحی فرمود که به قومت بگو لباس دشمنان مرا نپوشید و به شکل دشمنان من درنیایید که دشمن من می شوید آن گونه که آنها هستند

( میزان الحکمة , ح 9135 ؛ وسائل الشیعه , ج 11 , ص 111 , ح 1 )

مولایم علی علیه السلام-3

رسول الله(صلى الله علیه وآله و سلم):

أَلا وَ مَنْ ماتَ عَلى حُبِّ آلِ محمّد (صلى الله علیه وآله و سلم) ماتَ تائِباً


آگاه باشید! هر کس با محبت آل محمّد(صلى الله علیه وآله و سلم) از دنیا رود، با توبه از دنیا رفته



منبع شیعه بحارالانوار و..

منبع اهل سنت زمخشرى در کشاف نقل کرده که فخر رازی و قرطبى نیز، در تفسیرشان از او اقتباس کرده اند



مولایم علی علیه السلام-2

رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم
مَنْ ماتَ عَلى حُبِّ آلِ محمّد ماتَ شَهِیْداً
.هر کس با محبت آل محمّد(صلى الله علیه وآله) بمیرد، شهید از دنیا رفته


منبع شیعه بحارالانوار و..

منبع اهل سنت زمخشرى در کشاف نقل کرده که فخر رازی و قرطبى نیز، در تفسیرشان از او اقتباس کرده اند


مولایم علی علیه السلام-1

رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
" یا علی مثلک فی امتی <مثل قل هو الله احد> من احبک بقلبه فکأنما قرأ ثلث القرآن، و من أحبک بقلبه و أعانک بلسانه فکأنما قرأتی ثلثی القرآن، و من أحبک بقلبه و أعانک بلسانه و نصرک بیده فکأنما قرأ القرآن کله"

یا علی مثل تو در میان امتم مثل سوره قل هو الله احد است. هرکس تو را به قلبش دوست بدارد مانند آن است که یک سوم قرآن را تلاوت کرده است.
و هرکس تو را با قلبش دوست بدارد و با زبانش یاری ات کند مانند آن است که دوسوم قرآن را تلاوت کرده است.
و هرکس تو را با قلبش دوست بدارد و با دست و زبانش یاریت کند مانند آن است که کل قرآن را تلاوت کرده باشد.


التوحید ص580

تفسیر نور الثقلین


السلام علیک یا فاطمة الزهراء-2

شیخ صدوق رضوان الله علیه در حدیثی از امام رضا علیه السلام نقل کرده است که فرمودند:

" نور فاطمه، نور هلال ماه رمضان را محو و ناپیدا می کرد و هنگامی که حضرتش از برابر آن

کنار می رفتند، بار دیگر نورش آشکار می شد"



السلام علیک یا فاطمة الزهراء-1

ابوهاشم جعفری گوید:

"از امام حسن عسگری علیه السلام پرسیدم: چرا حضرت فاطمه سلام الله علیها "زهرا" نامیده شده اند؟

فرمودند: هرروز، فروغ چهره ی او چنین بر امیرالمومنین می تابید:

بامداد، چون مهر تابان

نیم روز، چون ماه درخشان

و هنگام غروب، به سان اختر فروزان"


بحارالانوار16:43- مناقب آل ابی طالب 330:3

ای خوشا روزگار ظهورش....

محمد بن مسلم ثقفی از امام باقر علیه السلام نقل می کند:

" قائم ما به رعب خداوندی یاری می شود و با یاری فرشتگان و قدیسین نصرت می گیرد. از شرق تا غرب به سرعت می رود و گنج های خود را برای او ظاهر می کنند. سلطنت او به شرق و غرب عالم می رسد. خدا دین او را بر همه ی ادیان چیره می گرداند؛ حتی اگر مشرکان کراهت داشته باشند. در زمین خرابی نمی ماند؛ مگر عمران و آبادانی شود.

 عیسی بن مریم نازل می شود و پشت سر او نماز می خواند.

گفتم: ای فرزند رسول خدا! قائم شما کی خروج می کند؟

فرمود: قبل از ظهور او مردها شبیه زنان لباس می پوشند و آرایش می کنند، و زن ها خود را به صورت مردها در می آورند. انحراف تمام جامعه را فرا می گیرد. زنان بر زین اسب ها سوار می شوند. شهادت های باطل در محاکم قضایی پذیرفته می شوند و شهادت های حق به کنار می رود. خون ریزی و قتل و زنا راحت و آسان می شود؛ ربا حلال می گردد.

زمانی فرا برسد که مردم از افراد شرور به خاطر ترس از زبانشان خود را دور و برحذر می دارند...

این گونه که شد، قائم ما ظهور می کند. پشتش را به کعبه تکیه می دهد و با او 313 نفر جمع می شوند.

اولین چیزی که می گوید این جمله است: " بقیة الله خیر لکم ان کنتم مومنین"1

سپس می گوید: من بقیة الله و حجت و خلیفه ی خدا بر شمایم. هرکسی می آید به او سلام می کند و می گوید: " سلام بر تو ای باقی مانده ی خدا در زمینش" 2




1- سوره هود/آیه86

2- روایت به نقل از کتاب پیمان سپیده دمان/ منبع اصلی روایت منقول در کتاب: کمال الدین و تمام النعمة 33:1، ح16

اما سخن دوست



از امام باقر عليه السلام روايت شده است كه آن حضرت درباره آيه شريفه

(وَإنّي لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدي) «سوره طه،آيه 82» 

مقصود اينستكه به ولايت ما اهل بيت عليهم السلام را پيدا كند و هدايت شود.


تاويل الآيات:316/1 ح11، بحار الانوار:148/24 ح26، تفسير برهان:40/3 ح5، القطره(ترجمه):ج1 ص532 ح 14يا ح364


باتشکر از جناب فرهاد محمدی بخاطر احادیث زیبایی که برای ما ارسال می کنند

علی علیه السلام از زبان پیامبر اکرم ص از منابع اهل سنت-3


آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری‏


علی نه تنها اوصاف خوبان عالم را داراست و «آنچه خوبان همه دارند او تنها دارد» بلکه اوصاف تمامی پیامبران اولواالعزم را که عصاره هستی هستند بجز پیامبر خاتم در او جمع آمده است.


بیهقی یکی از دانشمندان نامی اهل سنّت چنین روایت نموده که پیامبر اکرم(ص) فرمود: 

«من احبّ ان ینظر الی آدم فی علمه و الی نوحٍ(ع) فی تقواه و ابراهیم فی حلمه و الی موسی فی عبادته فلینظر الی علی بن طالب علیه الصّلوة و السّلام؛(1)

هر کسی دوست دارد به علم و دانش آدم بنگرد و مقام تقوا و خودنگهداری نوح را(مشاهده نماید) و بردباری ابراهیم(نظاره کند) و به عبادت موسی(ع) (پی ببرد) باید به علی بن ابی طالب(ع) نظر بیندازد.»


مناقب، روایت فوق را در دو مورد به این صورت نقل نموده است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: 

«من اراد ان ینظر الی آدم فی علمه و الی نوح فی مهمه و الی یحیی بن زکریّا فی زهده، و الی موسی بن عمران فی بطشه، فلینظر الی علی بن ابی طالب علیه‏السلام؛(2)

هر کس می‏خواهد دانش آدم را، فهم (ژرف) نوح را، و زهد یحیی را و قاطعیّت موسی بن عمران را بنگرد، به علی بن ابی طالب نظر کند.»


منبع سایت فطرت



1- به نقل از شیخ طوسی، امالی، قم، دارالثقافه، 1416، ص 416، مجلس 14، دیلمی، ارشادالقلوب، انتشارات شریف رضی، 1412 ه.ق، ج 2، ص 363؛ علامه حلّی، شرح تجرید الاعتقاد، جامعه مدرسین قم، ص 221.


2- المناقب همان، ص 83، حدیث 70، و ص 311، حدیث 309.


 

جانم فدای اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم


بسم الله الرحمن الرحیم

رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم
" مثل أهل بیتی کمثل سفینة نوح، من رکبها نجا و من تخلف عنها هلک"
اهل بیت من همانند کشتی نوح اند؛ کشتی ای که هرکس آن را سوار شد نجات یافت و کسی که از آن دوری کرد هلاک شد

منبع شیعه: بحار الانوار 105:23 ، ح3 و119، ح 38 و40 و..

منابع اهل سنت: المناقب ابن مغازلی ص 132- حلیة الاولیاء ابو نعیم ج4 ، ص306 و....


تکلیف شما با حدیث پیامبرتان چیست ای مسلمانان؟ نجات یافته اید یا اهل هلاکت؟!!

برای ماء معینم-40

ماء معینم!

روزهای زیادی است که برای ماء معینم ننوشته ام..

شرمنده ام..

اما کلمات بر زبانم جاری نمی شوند- انگار لال شده ام.. نه آنکه لال شوم!! انگار دستم به قلم نمی رود و توان نوشتم نیست..

گاهی در خیالم با شما حرف می زنم..

حرف می زنم تمام سکوت پر از هیاهو را!


می دانم

باید بیشتر صبور بود و صبوری کرد..

شاید این تعجیل من در پی اش زیاد درست نباشد..

اما آقا جان

این را هم می دانم

 که شما

بیش از هرکس به هر آنچه می گویم- یا نمی گوییم- آگاهید..

مرا توانی دهید در امتحانات خدای متعال

و این طفل کوچک را نگهبانی کنید..

چرا که اگر یک لحظه

تنها یک لحظه

دستم از دستانتان رها شود..

همان یک دم

برای نابودی دنیا و آخرتم کافی است...


سپاس گزار الطافتانم

بابای مهربانم


بابای مهربانم- حضرت حجة بن الحسن المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف-

خطاب به شیعیانشان:

إِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ، وَ لا ناسینَ لِذِکْرِکُمْ، وَ لَوْ لا ذلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللاَّْواهُ، وَ اصْطَلَمَکُمُ الاَْعْداءُ. فَاتَّقُوا اللّهَ جَلَّ جَلالُهُ وَ ظاهِرُونا:

 

ما در رعایت حال شما کوتاهى نمى‌کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ‌یم، که اگر جز این بود گرفتارى‌ها به شما روى مى‌آورد و دشمنان، شما را ریشه کن مى‌کردند. از خدا بترسید و ما را پشتیبانى کنید.

 

ویژگی اصحاب امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف-2

امام رضا علیه السلام:

...وَ عَطَّلُوا الْوَثیرَ مِنَ الْمِهَادِ ، قَدْ رَفَضُوا تِجَارَاتِهِمْ ، وَ أَضَرُّوا بِمَعَایِشِهِمْ ، وَ فَقَدُوا فِی أَنْدِیَتِهِمْ بِغَیْرِ غَیْبَةٍ عَنْ مِصْرِهِمْ ، وَ حَالَفُوا الْبَعِیدَ مِمَّنْ عَاضَدَهُمْ عَلَى أَمْرِهِمْ ، وَ خَالَفُوا الْقَرِیبَ مِمَّنْ صَدَّ عَنْ وِجْهَتِهِمْ ، وَ ائْتَلَفُوا بَعْدَ التَّدَابُرِ وَ التَّقَاطُعِ فِی دَهْرِهِمْ ، وَ قَطَعُوا الْأَسْبَابَ الْمُتَّصِلَةَ بِعَاجِلِ حُطَامٍ مِنَ الدُّنْیَا. 


نرمی و راحتی موقعیت های خویش را رها کرده ، تجارتشان را کنار گذاشته ،

 و به معیشت زندگی خویش زیان می رسانند. ایشان از محلّ اجتماع مردم دور می شوند بدون آن که از شهرهایشان خارج شده باشند.

 با کسانی که به ظاهر نسبتِ دوری با آنها دارند امّا این اصحاب را در امرشان کمک و یاری می کنند ، پیمان می بندند ؛ در حالی که با افرادی که به ظاهر به ایشان نزدیک می باشند ،

امّا اصحاب را از رسیدن به مقصودشان باز می دارند ، مخالفت می کنند. ایشان با وجود مخالفت ها و جدایی هایی که در روزگارشان دیده می شود ،

با یکدیگر هم پیمان و متّحد می باشند. ایشان ریسمان های به هم پیوسته جهت دستیابی به مال فناپذیر دنیا را بریده اند.
--------------------------------------------------------------------------------

 بحارالأنوار، ج 95 ،ص335 به نقل از جمال الاسبوع


منبع سایت فطرت

علی علیه السلام از زبان پیامبر اکرم ص از منابع اهل سنت-2


فضائل بی‏شمار


کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست / که‏تر کنم سرانگشت و صفحه بشمارم


پیامبری هم که علی را شناخته اعتراف دارد که فضائل او قابل شماره و احصی نیست.


ابن عباس می‏گوید پیامبر اکرم(ص) فرمود: «لو انّ الفیاض(1) اقلام و البحر مدادٌ و الجنّ حسّابٌ و الانس کتابٌ مااحصوا فضائل علیّ بن ابی طالبٍ؛(2)  

اگر انبوه درختان (و باغها) قلم، و دریا مرکب، و تمام جنّیان حسابگر، و تمام انسان‏ها نویسنده باشند قادر به شمارش فضائل علی بن ابی طالب نخواهند بود»


و در جای دیگر پیامبر اعظم فرمود: «انّ اللّه تعالی جعل لاخی علیٍّ فضائل لاتحصی کثرة فمن ذکر فضیلةً من فضائله مقرّابها غفر اللّه له ما تقدّم من ذنبه و ماتأخّر؛

 براستی خداوند برای برادرم علی(ع) فضائل بی‏شماری قرار داده است که اگر کسی یکی از آن فضایل را از روی اعتقاد و اعتراف بیان نماید، خداوند گناهان گذشته و آینده او را می‏بخشد.


و من کتب فضیلةً من فضائله لم تزل الملائکة تستغفرله ما بقی لتلک الکتابه رسم، و من استمع فضیلةً من فضائله کفّر اللّه له الذّنوب الّتی اکتسبها بالاستماع و من نظر الی کتابٍ من فضائله کفّر اللّه له الذّنوب الّتی اکتسبها بالنّظر،(3)


اگر کسی یکی از فضائل آن حضرت را بنویسد، تا هنگامی که آن نوشته باقی است، ملائکه برای او استغفار می‏کنند و اگر کسی یکی از فضائل آن حضرت را بشنود، خداوند همه گناهانی را که از راه گوش انجام داده است می‏بخشد، و اگر کسی به نوشته‏ای درباره فضائل علی(ع) نگاه کند، خداوند تمام گناهانی که از راه چشم کرده است می‏پوشاند و از آن در می‏گذرد.»



منبع سایت فطرت



1- در نقل بحارالانوار دارد، «الرّیاض = با همه درختان» ر ک بحارالانوار، ج 28، ص 197 و بحار ج 35، ص 8 - 9.


2- المناقب، الموفق بن احمد الخوارزمی، قم، جامعه مدرسین، چاپ چهارم، ص 32، ابن شاذان، مأة منقبه، قم مدرسةالامام المهدی(ع)، ص 177، حدیث 99، این حدیث را منابع متعدد اهل سنت مانند، عسقلانی، لسان المیزان، ج 5، ص 62، ذهبی، میزان الاعتدال، ص 467و...نقل نموده است.


3- المناقب، همان ص 32، حدیث 2؛ فرائد السمطین، ج 1، ص 19، ینابیع المودة، قندوزی باب 56، مناقب السبعون، حدیث 70.