تقدیم به بانو رباب سلام الله علیها

بعد از تو قلب من به جز از پیچ و تاب نیست

زردی که رنگ چهره ی چون ماهتاب نیست!

مادر فدات وه که شیرین زبان شدی

شیرین تر از عسل که به جز یک سراب نیست

از برق روشنی گلوی سپید تو

فهمیده ام سوال پدر بی جواب نیست

خود را مزن به آب و به آتش عزیز من

رحمی برای جان پر از التهاب نیست

از سوز تشنگی به دو چشمت نرفت خواب

شاید که قلب هیچ زنی چون  رباب نیست

هی لای لای و خواهش آرام بودنت

پاسخ برای کودک تشنه که خواب نیست!

گفته عمو که آب به لب هات می رسد

دشمن که در حد پسر بوتراب نیست!

**     **         **

دارد پدر به درب حرم می رسد ولی

یعنی چه شد که در نگهش غیر آب نیست؟!...

"دارد بساط زندگی ام جمع می شود"

وقتی که غیر اشک به رخ آقتاب نیست....

مولای من! حسین من! آقا درنگ کن

لختی بگریمش که جز اشکم گلاب نیست...


زائر 27/ 6/ 1391

روزمیلادش هم قلب به درد میاد.....

مامان و باباش چه شوقی داشتن این روز از تولدش...

..

علی جانم مادر فدای لبخندت....

چه گلوی نازکی داری بابا........


علی اصغر ِ رباب..

 دخیل قنداقه علی جانِ امام حسین (ع)... *

......


میلادش مبارک********



 * دل آرام

کجایی پسرم؟..

عروس خانه زهرا که ناله می خوانی

سپیده سر زده اما هنوز بی تابی

هر آنچه رفت به غارت که بر نمی گردد

نمی شود که ز گهواره چشم بر داری؟....